آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان شگفت انگیز در زمان آقا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد. صدر اعظم دانست حق با شاکى است گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى. گفت : پس به شیراز برو. گفت : پس به تبریز برو. صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه مى دانم برو به جهنم. نظرات شما عزیزان: شنبه 11 تير 1390برچسب:داستان کوتاه طنز (برو به جهنم), :: 11:45 :: نويسنده : روح الله
![]() ![]() |